سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رازهای موفقیت زندگی
قرآن آنلاین
http://s1.picofile.com/shiat/giv.gif
سخنان بزرگان
لینک دوستان

سومی: من حرف‌های تو را قبول ندارم!
اولی: کدام حرف‌هایم را؟!
سومی: من قبول ندارم که تمدن «غرب» و یا «علم» و «تکنولوژی» شیطانی است، ولی تو معتقدی که تمدن غرب «شیطانی» است.
اولی: البته من این اعتقاد را دارم، ولی مگر شما جور دیگری فکر می‌کنید؟!
سومی: بله! من معتقدم هر چیزی در این عالَم، خوبی‌های دارد و بدی‌هایی. تمدن «غرب» هم همین طور است. «علم» و «تکنولوژی»، اصلاً غربی و غیر غربی ندارد. این‌ها همه دستاوردهای بشری هستند و اختصاصی به هیچ قوم و ملتی ندارد. ما باید «علم» و «تکنولوژی» و سایر خوبی‌های تمدن «غرب» را بگیریم، ولی بدی‌های آنها مثل استعمار دیگران یا فرهنگ بی‌بند و باری و غیره را نگیریم.
اولی: این پیشنهاد خوبی است. ولی یک سؤال. اگر می‌توان همه خوبی‌های تمدن غرب را به راحتی گرفت و بدی‌هایش را رها کرد، چرا خود غربی‌ها این کار را نمی‌کنند؟!


سومی: آنها دین و ایمان ندارند. به همین دلیل از ظلم به دیگران و مفاسد اخلاقی ابایی ندارند. ولی ما چون دینداریم، می‌توانیم در عین استفاده از علم و تکنولوژی، مرتکب مفاسد اخلاقی و ظلم‌های تمدن غرب نشویم.
اولی: ظاهراً شما بدی‌های تمدن غرب را فقط در فساد اخلاقی و استعمار و ... می‌بینید!
سومی: مگر به غیر از این ها، غرب، بدی‌های دیگری هم دارد؟!
اولی: البته استعمار آسیا و آفریقا و دو جنگ جهانی و بیش از صد میلیون کشته روی دست بشریت گذاشتن! بخشی از به اصطلاح معایب غرب هست. ولی غرب عامل مشکلات بزرگی مانند «بحران محیط زیست» نیز هست. حفظ محیط زیست هم نیاز به دین و یا داشتن ایمان ندارد. من پرسیدم که اگر می‌توان «علم» و «تکنولوژی» را گرفت و «بحران محیط زیست» را نداشت، چرا خود غربی‌ها این کار را نمی‌کنند؟ بالاخره آنان که این قدر در علم و فناوری پیشرفته هستند، اگر می‌توانستند، تا الان بایداین کار را کرده‌بودند!
سومی: مثل این که تو در غار زندگی می‌کنید و از هیچی خبر نداری! الان دنیا دارد کم کم به سمت ابزارهایی می‌رود که دیگر هیچ ضرری برای محیط زیست ندارد. در آینده به جای «بنزین»، از «آب» در ماشین‌ها استفاده می‌شود و به جای «نفت» هم از انرژی خورشیدی! مشکل آلودگی هوا در آینده به دست دانشمندان حل می‌شود!
اولی: قبول دارم که با وجود «انرژی هسته‌ای» دیگر هوا آلوده نخواهد شد. چون پسماندهایش را زیر زمین مدفون می‌کنند و خاک‌ها آلوده می‌شود! که این هم مسأله مهمی نیست. چون درست است که این پسماندها بسیار خطرناک و سرطانزا هستند و ممکن است آبهای زیرزمینی را آلوده کنند و افراد بسیاری سرطان هم بگیرند، ولی جای نگرانی نیست. چون می توانیم با رادیو داروهای رآکتور هسته‌ای، تمام بیماران سرطانی را درمان کنیم!
اگر «نفت» نباشد، دیگر چرخ هیچ کارخانه‌ای نخواهد چرخید. چون انرژی باد و آفتاب این قدر زیاد نیست که بتوان برق کل خانه‌های عالم را تأمین کرد. البته در داستان‌های علمی- تخیلی همواره نوید کره زمینی را به ما می‌دهند که کل مساحت آن را با «سلول خورشیدی» مفروش کرده‌اند، ولی این سلول‌های خورشیدی، بدون کارخانه‌های نفت سوز، و استخراج و ذوب سنگ معادن، با آتش حاصل از «نفت»، اصلاً ساخته نخواهند شد.  
تا آن زمان که همه ماشین‌ها «آب‌سوز» شوند، احتمالاً‌ دیگر چیزی به نام لایه اوزون باقی نمانده‌است! 
راستی که چقدر‌ شما قدرتمندید!
سومی: منظورت چیست؟
اولی: شما که صد و پنجاه سال است حسرت رسیدن به پیشرفت تمدن غرب را داشته‌اید و اکنون تصمیم گرفته‌اید نه تنها از غرب پیشی بگیرید، بلکه بر بحران‌هایی که این تمدن ایجاد کرده- اعم از اخلاقی و زیستی و غیره- و خود نیز از پس رفع آنها برنیامده، فایق آیید، حقیقتاً افراد قدرتمندی هستید!!
راستی شما که این قدر توان و قدرت دارید که می‌توانید همه خودروها را به حرکت وادارید و چرخ‌های تمامی کارخانه‌ها را بچرخانید و در عین حال محیط زیست نیز نابود نشود! چرا خودتان نمی‌روید و بدون استفاده از تعالیم غربی‌ها یک تمدن بسازید؟! 
سومی: وقتی از «عقلانیت» بی‌بهره باشی، همین می‌شود دیگر. آخر کدام آدم عاقلی بدون کمک گرفتن از تلاش‌های دیگران می‌رود و خودش کار را از صفر شروع می‌کند؟!
اصلاً این دستور را دین هم داده‌است که علم را از هر کسی بگیرید و از دستاوردها و علوم دیگران استفاده کنید. «اطلبو العلم ولو بالصین». یعنی بروید و علم را از چینی‌ها که آن زمان نیز کافر بوده‌اند، بگیرید. ظاهراً تو فقط با «مدرنیته» مشکل نداری. تو اصلاً اسلام را هم درست نفهمیده‌ای!‌اند، بگیرید. ظاهراً تو فقط با «مدرنیته» مشکل نداری. تو اصلاً اسلام را هم درست نفهمیده‌ای!
اولی: یعنی شما می‌خواهید از غربی‌ها، «معرفت النفس» و «معرفت الرب» بیاموزید؟! واقعاً چنین کاری می‌خواهید انجام بدهید؟!
سومی: ما کی چنین حرفی زدیم؟! ما داشتیم از علم و تکنولوژی حرف می‌زدیم. انگار حواست حسابی پرته‌ها!!
اولی: اتفاقاً حواس بنده حسابی جمع بود. شما روایت «اطلبوا العلم و لو بالصین» را خواندید. منتها چون به ادامه روایت توجه نداشتید، متوجه منظور بنده نشدید. اصل روایت این است: «اطلبوا العلم و لو باالصین و هو معرفه النفس و فیه معرفه الرب». 
روایت می‌فرماید برای طلب علم، حتی اگر لازم شد، به چین بروید. ولی کدام علم؟ «علم معرفت نفس» و «معرفت رب». یعنی «خداشناسی» و «خودشناسی». من هم از شما پرسیدم مگر شما می‌خواهید از غرب، «خداشناسی» و «خودشناسی» بگیرید؟! علاوه بر این در روایت، از تعبیر «هو» استفاده شده. یعنی منظور«فقط»، «معرفت نفس» و «معرفت الرب» است. به اصطلاح علمی، «هو» در این جا مفید «حصر» است!! حتی اگر از ادامه روایت هم صرف نظر کنیم، باز هم معلوم نیست که تفسیر شما از این روایت درست باشد!
سومی: چرا؟!
اولی: چه کسی گفته که «الصین» در آن روایت کنایه از کشورهای کافر مانند چین بوده‌است؟! زیرا این احتمال وجود دارد که «الصین» کنایه از «دوری راه» بوده است. شاید منظور این بوده که برای طلب علم هر چقدر سختی و زحمت نیاز بود، حتی اگر نیاز به طی کردن راه دور و دراز و سخت هم بود، از طلب علم نباید دست نکشید. 
سومی: از کجا معلوم تفسیر تو از روایت درست باشد؟!
اولی: نیاز نیست که من ثابت کنم تفسیر من از روایت درست است، من فقط می‌خواستم ادعای شما را رد کنم. شما گفتید: «دین هم به ما دستور داده است که از کفار علم بیاموزیم»، گفتم به نظر می‌رسد که موضوع روایت، «گرفتن علوم از کافر یا غیر کافر» نبوده، بلکه بحث بر سر «لزوم تحمل سختی‌ها در طلب علم» بوده‌است. صرف وجود چنین احتمالی باعث می شود که تفسیر شما زیر سؤال برود. 
سومی: یعنی منظورت این است که درِ مرزها را ببندیم و با غرب هیچ تعاملی نکنیم؟! 
اولی: من نگفتم درِ مرزها را ببندیم. چون این کار نه عاقلانه و نه حتی ممکن است. در این باره بعداً بیشتر حرف خواهیم زد. شما یک روایت ذکر کردید و من گفتم اصلاً‌ موضوع روایت چیز دیگری است. من با تقلید مخالفم.
سومی: مگر ما طرفدار تقلیدیم؟!
اولی: این که ما برویم و از روی دست غرب نگاه کنیم و ببینیم هر چه او نوشته را بازنویسی کنیم و در این میان هم چند تا مطلب را ننویسیم در واقع تقلید از غرب است. ما باید راه تمدن دینی خود را پیدا کنیم. 
سومی: یعنی از غرب هیچ استفاده‌ای نباید بکنیم؟! واقعاً که شما چقدر متحجر هستید!
اولی: «تحجر» یکی از خطرناک‌ترین بیماری‌های فکری زمان ماست. «تحجر» یعنی، اصرار بر حرف‌ها و تفکراتی که نه زیربنای عقلی دارد و نه از منبع قدسی به دست ما رسیده‌است. البته مصادیق «تحجر» متفاوت دارد. به زعم من، کسانی که «علم» و «تکنولوژی» غربی را ایده‌آل می‌دانند و از نقد آن، عصبانی می‌شوند. اجازه صحبت در مورد آن را به دیگران نمی‌دهند، خواسته یا ناخواسته، خود به بدترین نوع «تحجر» دچارند.
به اعتقاد ما، استفاده از دستاوردهای تمدن غرب در کوتاه مدت، نه تنها مانعی ندارد، بلکه تا حدی لازم هم هست. ولی نباید فکر کنیم که «علم» و «تکنولوژی» غرب از افکار اومانیستی و غیردینی آنها جداست.
سومی: دوباره همان حرف‌های تکراری ابزار دینی و غیردینی را شروع کردی! 
اولی: فکر می‌کردم که شما معتقدید که «علوم انسانی» غربی، فاسد است و باید علوم انسانیِ اسلامی تولید کنیم. تا جایی که اطلاع دارم حتی بزرگانی مانند آیت ا.. مصباح یزدی، در حدود سی سال پیش یک مؤسسه تأسیس کرده‌اند تا با فراهم آوردن یک فضای علمی- دینی، علوم انسانیِ اسلامی تولید کنند!
سومی: «علوم انسانی»، اسلامی و غیر اسلامی دارد. ولی علوم فنی و تکنولوژی، اسلامی و غیر اسلامی ندارد! 
اولی: یک سؤال از شما دارم. چرا باید علوم انسانی را متحول کرد؟!
سومی: واضحه. علوم انسانی غربی، پیش فرض‌های فاسد دارد و ما باید با پیش فرض‌های اسلامی، علوم انسانی اسلامی تولید کنیم.
اولی: یعنی شما معتقدید که که پیش‌فرض‌های ذهنی و اعتقادات انسان در علمی که او تولید می‌کند، اثر دارد؟
سومی: در علوم انسانی اثر دارد، ولی در علوم طبیعی و فنی نه.
اولی: ممکن است بفرمایید که اگر علوم انسانی اسلامی تولید نکنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟
سومی: علوم انسانی غربی که الان در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود، افکار فاسد در ذهن جوان‌های ما القاء می‌کند. بعداً همین ها زمام امور کشور را به دست می‌گیرند و کشور را به سمت غرب می‌برند. «سعید حجاریان» که عقبه فکری جریان دوم خرداد و فتنه هشتاد و هشت بود، هم خودش این حرف ما را قبول داشت.‌های ما القاء می‌کند. بعداً همین ها زمام امور کشور را به دست می‌گیرند و کشور را به سمت غرب می‌برند. «سعید حجاریان» که عقبه فکری جریان دوم خرداد و فتنه هشتاد و هشت بود، هم خودش این حرف ما را قبول داشت.‌برند. «سعید حجاریان» که عقبه فکری جریان دوم خرداد و فتنه هشتاد و هشت بود، هم خودش این حرف ما را قبول داشت.
اولی: البته من نیز آن سخن حجاریان را شنیده‌ام که می‌گفت ما چون کتاب‌های ترجمه‌ای غربی را خواندیم، به انحراف فکری دچار شدیم. ولی به نظر می‌رسد که سخنان حجاریان تأیید نظر من است و نه مؤید نظر شما!
زیرا اگر اعتقادات فاسد موجب اعمال فاسد می‌شود- چنان که این اتفاق در جریان دوم خرداد رخ داد- از کجا معلوم که پیش‌فرض‌ها و اعتقادات فاسد غربی‌ها، در ابزارسازی‌شان-‌ که خودش یک عمل است- دخالت نداشته است؟!!
شما معتقدید که اعتقادات فاسد، اعمال فاسد به بار می‌آورد،‌ ولی وقتی به «تکنولوژی» می‌رسید این سخن خود را فراموش می‌کنید.
سومی: کی گفته که غربی‌ها اعتقادات فاسد داشته‌اند؟! اگر هم داشته‌اند تو از کجا خبرداری؟!
اولی: من چیزی را اثبات نکرده‌ام. من فقط یک سؤال ساده پرسیدم. به سبک همان سؤال‌های ساده‌ای که رییس جمهور‌مان می‌پرسند. من پرسیدم گر اعتقادات فاسد منجر به اعمال فاسد می‌شود، آیا ما نباید مواظب باشیم که سر سفره چه کسی نشسته‌ایم و از ابزارهای ساخته شده توسط چه تفکری بهره می‌گیریم؟! به قول آن روحانی که در مسجد دانشگاه سخنرانی می‌کردند «فلینظر الانسان الی طعامه»!!
اصلاً ‌این مسأله که ما از عقاید ادیسون و نیوتن و ماکسول و ... بی خبریم، ادعای شما‌ها را نفی می‌کند. چون ما اگر از عقاید آنها خبر داشتیم و مطمئن بودیم که همه این ها افراد مؤمن و عارف بالله بوده‌اند، راحت می‌توانستیم از دستاورهای آنها استفاده کنیم. ولی الان که نمی‌دانیم که افکار آنها چه بوده، باید مواظب باشیم.‌کند. چون ما اگر از عقاید آنها خبر داشتیم و مطمئن بودیم که همه این ها افراد مؤمن و عارف بالله بوده‌اند، راحت می‌توانستیم از دستاورهای آنها استفاده کنیم. ولی الان که نمی‌دانیم که افکار آنها چه بوده، باید مواظب باشیم.‌اند، راحت می‌توانستیم از دستاورهای آنها استفاده کنیم. ولی الان که نمی‌دانیم که افکار آنها چه بوده، باید مواظب باشیم.
البته من از شنیدن سخنان دکارتی، در این زمانه چندان تعجب نمی‌کنم.
سومی: منظورت چیه؟!
اولی: این سخن که بگوییم علوم انسانی، اسلامی و غیر اسلامی دارد، ولی علوم طبیعی، اسلامی و غیر اسلامی ندارد، به دلیل رسوخ افکار غربی و خصوصاً‌ اندیشه «تباین» دکارتی در اذهان ماست.

دکارت معتقد بود که خدا، ملائکه و روح انسان‌ها که در زمره مجردات هستند، و عالم ماده و طبیعت،‌ از دو سنخ «وجود» متفاوتند و هیچ اتصالی میان این دو مرتبه از عالَم وجود نیست. وقتی «تباین دکارتی» در همه جا فراگیر شود، این توهم نیز همه‌گیر می‌شود که میان افکار یک انسان که در ذهن و صفحه نفس اوست و اعمال او که بروز مادی و بدنی اوست، هیچ ربطی وجود ندارد.
سومی: من کاری به دکارت و نفس و این حرف‌ها ندارم. من ثمره حرف‌هایتان را می‌بینم. ثمره حرف‌های شما هم این است که قید توسعه را بزنیم و برویم در غار زندگی کنیم! 
اولی: این دو راهی وهمی «یا زندگی غربی- یا زندگی در غار» را خود غرب ایجاد کرده تا همه افراد بشر را به پذیرفتن تمدن خود ملزم کند. چون هر آدمی می‌فهمد که زندگی در غار خلاف عقل است، پس مجبور می‌شود که زندگی و تمدن مدرنیته را انتخاب کند و تا ابد محکوم آن بماند.
اما «انقلاب اسلامی» راه سومی پیش روی بشر نهاده است. «انقلاب اسلامی» به ما آموخت‌ که می‌توان هم از ارتجاع و طالبانیزم دوری کرد و همه شیفته مدرنیته نبود. در ضمن باید بگوییم که بزرگترین خدمت را به کشور، ما و امثال ما می‌کنیم.
سومی: شما با گفتن این که تکنولوژی شیطانی است دارید به کشور خدمت می‌کنید؟! 
اولی: ما می‌گوییم کسانی می‌توانند این علوم را در خدمت انقلاب اسلامی بیاروند که ماهیت شیطانی و ضد قدسی آن را بشناسند.
اتفاقاً‌ شهید آوینی که خود یکی از منتقدین مدرنیته بود، در به خدمت گرفتن اجزای تمدن غرب نیز موفق بود. شهید آوینی چون ذات شیطانی «دوربین» و «سینما» را می‌شناخت، ‌توانست فریب سینما را نخورد و وقتی با دوربین کار می‌کرد، افسار دوربین را به دست بگیرد و نه اینکه افسار خودش را به دست دوربین بدهد.
کسانی می‌پندارند تکنولوژی مانند یک چاقوست که فقط بستگی دارد که دست چه کسی باشد و فی‌المثل اگر دست جراح باشد، با آن انسان‌ها نجات پیدا می‌کنند و اگر دست انسان دیوانه باشد، انسان‌ها کشته می‌شوند. این افراد چون از اقتضائات و فکری که پشت تکنولوژی نهفته‌است، غفلت می‌ورزند، به راحتی محکوم تکنولوژی و غرب خواهند شد. ما می‌گوییم باید ابتدا فکر پشت تکنولوژی را شناخت تا بتوان آن را در خدمت دین کشید و تذکر این نکته بزرگترین خدمت به کشور است.‌المثل اگر دست جراح باشد، با آن انسان‌ها نجات پیدا می‌کنند و اگر دست انسان دیوانه باشد، انسان‌ها کشته می‌شوند. این افراد چون از اقتضائات و فکری که پشت تکنولوژی نهفته‌است، غفلت می‌ورزند، به راحتی محکوم تکنولوژی و غرب خواهند شد. ما می‌گوییم باید ابتدا فکر پشت تکنولوژی را شناخت تا بتوان آن را در خدمت دین کشید و تذکر این نکته بزرگترین خدمت به کشور است.
سومی: الان که این حرف‌ها را گفتی فهیمدم تمام حرفهایت لفاظی است. اول بحث‌مان می‌گفتی نمی‌شود خوب و بد غرب را از هم جدا کرد، الان خودت می‌گویی می‌توان این علوم را در خدمت دین درآورد. پس معلوم است که خودت هم نمی‌فهمی که چه می‌گویی! ‌شود خوب و بد غرب را از هم جدا کرد، الان خودت می‌گویی می‌توان این علوم را در خدمت دین درآورد. پس معلوم است که خودت هم نمی‌فهمی که چه می‌گویی! 
اولی: من معتقدم، غرب یک روح واحد دارد و یک حکم دارد و از صدر تا ذیل تمدن القاء شیطان است. 
اما در عین حال معتقدم که اگر افرادی از ولایت «تکنیک» و بندگی «نفس اماره» آزاد شوند و بنده الله و اهل ولایت «الله» شوند، می‌توانند از همین ابزارهای شیطانی نیز برای بندگی خدا استفاده کند.
اگر کسی مانند سلیمان نبی علی نبینا و آله و علیه السلام، روح مهذب داشته باشد، تکنولوژی که سهل است، حتی جنیان نیز در بند او کشیده خواهند شد. 
پس باید در گام اول، به مردم‌مان شیطانی بودن تکنولوژی را تذکر بدهیم تا در استفاده از آن زیاده‌روی نکنند و با ولع زیاد به بازار مصرف کالای مدرن تبدیل نشوند. چون وقتی کسی که نمی‌تواند زبان خود را که تحت اختیارش است در کام بگیرد و غیبت نکند، خیلی خوش خیالی است که از او بخواهیم از تکنولوژی استفاده کند و مواظب باشد از آن سوء استفاده نکند. 
در گام دوم هم باید به فکر ساختن علم و ابزار و تمدن دینی برای مردم باشیم. چون عموم مردم عارف و واصل نیستند که بتوانند «تکنولوژی شیطانی» را در بند بکشند.
سومی: ولی فعلاً‌ ‌در عرصه رسمی حکومت راهبردهای دیگری انتخاب شده و شما نباید افکار خلاف آن را ترویج کنید!
اولی: تنها چیزی که برای من مهم است، نظر آقاست که ولّی‌ و مرجع تقلیدم است. حضرت آقا نیز اجازه داده‌اند که ما آزادانه فکر کنیم و افکارمان را هم آزادانه «مطرح» کنیم و نفرمودند که نظرتان را فقط وقتی بگویید که با راهبردهای کشور هم‌خوانی داشته باشد.
سومی: شما اول باید نظرات‌تان را به رهبر انقلاب اطلاع بدهید تا اگر ایشان صلاح دیدند اعلام کنند که راهبرد جدیدی برای کشور انتخاب شده، نه اینکه خودتان بیایید و حرف‌های جدید را منتشر کنید.
اولی: خب این نظر شماست و الزامی ندارد که ما از دستورات شما تبعیت کنیم. برای ما فقط دستور آقا مهم است. ایشان نیز تاکنون هیچ‌گاه نفرموده‌اند که اول یک برگ از نشریه «مبشر ظهر» را به بیت بنده بدهید، اگر تأیید شد، بعد آن را چاپ کنید!
انگار ما حقیقتاً‌ در آخر الزمان زندگی می‌کنیم. رهبری نظام معتقد هستند که آزادانه نظرات‌تان را «مطرح» کنید، یک عده در این پایین فریاد می‌زنند که نه نباید مطرح کنید! [ اشاره به کلام رهبر فرزانه انقلاب: آنى که کمک مى‏کند به پیشرفت کشور، آزادى واقعىِ فکرهاست؛ یعنى آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. 6/8/88]
سومی: باید حرف‌هایتان را در «محافل علمی» مطرح کنید، نه در سطح دانشگاه.
اولی: اگر دانشگاه مصداق یک محفل علمی نیست، پس کجا محفل علمی است؟! 
در ضمن وقتی رهبر انقلاب که بالاترین مقام شرعی و قانونی کشور هستند به ما اجازه داده‌اند که این کار را بکنیم، شما چه کاره‌اید که برای ما می‌خواهید تعیین تکلیف کنید؟
به نظر من ریشه بیشتر مخالفت‌هایی که‌ با ما می‌شود، به دلیل «تکنولووژی» است. آوینی نیز همین روزها را می‌دید که می‌گفت: «بشر جدید در هر چه شک کند، نمی‌تواند در تکنولوژی شک کند. و اگر می‌بینم که حتی در میان دینداران نیز فراتر از هر چیز، امکان تردید در باب حقّانیت تکنولوژی وجود ندارد، علت را باید در همین جا جست و جو کرد»
و امروز من باید این سخن را بگویم که: «بچه‌های دانشگاه در هر چه تردید کنند، در «تکنولوژی» نمی‌توانند تردید کنند. و اگر می‌بینیم که حتی در میان نمازگزاران مسجد صدیقه کبرا سلام ا.. علیها نیز فراتر از هر چیز امکان تردید در باب حقانیت «تکنولوژی» وجود ندارد و سخنان ما با مخالفت و واکنش‌های تند مواجه می‌شود، علت را باید در همین جا جست و جو کرد!»
من متعجبم که این دوستان مذهبی با این عصبانیت و واکنش‌های تندی که از خود نشان می‌دهند، چطور می‌خواهند فضای آزاداندیشی را در دانشگاه محقق کنند؟!
سومی: اصلاً این حرف‌هایی که تو می‌زنی منبعش کجاست؟ نکند که همه اینها را از خود در آورده‌ای؟!
اولی: بر فرض که من همه این ها را با ذهن خود ساخته باشم، شما بیا و با استدلال آن‌ها را نقض کن. «انظر الا ما قال و لا تنظر الی من قال». مضافاً شما بیایید و این کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» را بخوانید. اگر قانع نشدید باز هم می‌توانیم با یکدیگر صحبت کنیم. هر چند به شما حق می‌دهم!
سومی: چی را؟!
اولی: خب حقیقتش با این کوییزهایی که دکتر «کرمانی گلزار» مدام از شما می‌گیرند، حق می‌دهم که کسی فرصت مطالعه غیر درسی نداشته باشد. اصلاً‌ «غرب» و «تکنولوژی» و این حرف‌ها به چه درد می‌خورد؟!
مهم رتبه دانشگاه صنعتی بووووق است که نباید پایین بیاید!


[ پنج شنبه 91/6/9 ] [ 1:0 صبح ] [ عظیمی پور ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ
امکانات وب

.

.